معنی گره بندان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گره بندان. [گ ِ رِه ْ ب َ] (اِ مرکب) سالگره. (آنندراج). جشن تولد سالیانه:
دلگشائی این گره بندان
گره از کار روزگار گشاد.
ظهوری (از آنندراج).
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) جشن تولد سالیانه سالگره: دلگشایی این گره بندان گره از کار روزگار گشود. (ظهوری)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.