معنی گرم پرسیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گرم پرسیدن. [گ َ پ ُ دَ] (مص مرکب) احوال پرسی از روی شوق و علاقه داشتن تمام:
ور نیستی آگه که بمن هجر چه کرد
برخیز و بیا گرم بپرس از دم سرد.
ابوالحسن طلحه.
بپرسید گرم و گرفتش ببر
بمادرش گفت آن یل نامور.
فردوسی.
چو آمد بدان بارگاه بلند
بپرسید ازو گرم شاه بلند.
فردوسی.
امیر [مسعود] وی را گرم پرسید. [خواجه احمدحسن را]. (تاریخ بیهقی). مأمون خلیفه شب به دیدار وی [حضرت رضا] آمد و فضل سهل با وی بود و یکدیگر را گرم بپرسیدند. (تاریخ بیهقی).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر