معنی گرمسیری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گرمسیری. [گ َ] (ص نسبی) منسوب به گرمسیر:
اگر چه جای باشد گرمسیری
نشاید کرد باسرما دلیری.
نظامی.
گرمسیری ز خشکساری بوم
کرده باد شمال را بسموم.
نظامی.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به گرمسیر: اگر چه جای باشد گرمسیری نشاید کرد با سرما دلیری. (نظامی)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.