معنی گرزه مار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گرزه مار. [گ َ زَ / زِ] (اِ مرکب) مار زهردار بود:
چه کردی زبان بر بدی کامکار
چه در آستین داشتی گرزه مار.
سنایی.
ز من بگذر که من خود گرزه مارم
بلی مارم که چون او مهره دارم.
نظامی.
رجوع به گرزه شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) مار گرزه: آلت از میان گوشت چون گرزه مار از پوست برآمد.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.