معنی گرد هم آمدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گرد هم آمدن. [گ ِ دِ هََ م َ دَ] (مص مرکب) فراهم آمدن. با هم اجتماع کردن:
بیا سوته دلان گرد هم آئیم
که قدر سوته دل دلسوته دونه.
باباطاهر.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) اجتماع کردن فراهم آمدن: بیا سوته دلان گردهم آئیم. (بابا طاهر)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر