معنی گردن خم کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گردن خم کردن. [گ َ دَ خ َ ک َ دَ] (مص مرکب) کنایه از گردن انداختن. (آنندراج). تواضع کردن. فروتنی:
میتراود می گلگون ز رگ و ریشه ٔ ما
پیش خم گردن خود خم نکند شیشه ٔ ما.
صائب (از آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) تواضع کردن فروتنی نمودن گردن بکج کردن، عاجز شدن عجز.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر