معنی گردش کنان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
گردش کنان. [گ َ دِ ک ُ] (نف مرکب، ق مرکب) تفرج کنان. تماشاکنان. رجوع به گردش شود.
فرهنگ عمید
در حال گردش کردن،
فرهنگ فارسی هوشیار
تفرج کنان تفریح کنان.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.