معنی گدایی کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

گدایی کردن. [گ َ / گ ِ ک َ دَ] (مص مرکب) تکدی کردن. دریوزه کردن. سؤال کردن. صدقه خواستن. تکدی:
پادشاهیت میسر نشود بر سر خلق
تا بشب بر در معبود گدائی نکنی.
سعدی.
وگر جور در پادشائی کنی
پس از پادشاهی گدائی کنی.
سعدی.
سعدی شیرین سخن در راه عشق
از لبش بوسی گدائی میکند.
سعدی.
گر گدائی کنی از درگه او کن باری
که گدایان درش را سر سلطانی نیست.
سعدی.
شب بر در حق گدائی کند. (مجالس سعدی). رجوع به گدائی شود.
- امثال:
صد سال است گدائی میکند هنوز شب جمعه را نمیداند.

حل جدول

کدیه

تکدی

تکدی، دریوزگی

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) دریوزه کردن کدیه کردن سوال کردن: گر گدایی کنی از درگه او کن باری که گدایان درش را سرسلطانی نیست. (سعدی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر