معنی کین گیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کین گیر. (نف مرکب) کین گیرنده. کین کش. انتقامجو. کینه جو. کینه توز: المؤمن لیس بحقود؛ مؤمن کین گیر نبود. (کیمیای سعادت غزالی). رجوع به کین گرفتن شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر