معنی کینه ورزی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کینه ورزی. [ن َ / ن ِ وَ] (حامص مرکب) کینه گزاری. کینه وری. حالت و چگونگی کینه ورز. کینه جویی. کینه خواهی. رجوع به کینه ورز و مدخل بعد شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر