معنی کینه ورز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کینه ورز. [ن َ / ن ِ وَ] (نف مرکب) کینه دار. کینه کش. کینه ور. (آنندراج). کینه گزار. کینه جو. و رجوع به کینه ورزی و کینه ورزیدن شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر