معنی کپور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کپور. [ک ُ] (اِ) کُفُر. یک قسم ماهی خوراکی است که در گیلان و مازندران صید می شود. (یادداشت مؤلف). گونه ای ماهی استخوانی که در دریای خزر فراوان است. (فرهنگ فارسی معین). این ماهی به اندازه ٔ ماهی سفید است اما به نسبت دیگر ماهیها گوشتش خوش خوراک نیست. آن را در لاهیجان کِپور و در تداول عامه ٔ تهران کَپور تلفظ می کنند.

کپور. [] (اِ) به هندی اسم کافور است. (مخزن الادویه). کبور. || اسم هندی کهرباست. (تحفه ٔ حکیم مؤمن).

فرهنگ معین

(کَ) (اِ.) نوعی ماهی بزرگ.

فرهنگ عمید

نوعی ماهی بزرگ که در رودخانه‌ها و کناره‌های دریای خزر پیدا می‌شود،

حل جدول

از ماهى هاى شمال ایران

گویش مازندرانی

کپور نوعی ماهی دریای خزر

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) گونه ای ماهی استخوانی که در دریای خزر فراوان است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر