معنی کپره زده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کپره زده. [ک َ پ َ رَ / رِ زَ دَ / دِ] (ن مف مرکب) چیزی که کپره گرفته باشد. کپک زده. سفیدک زده. کره زده. کلاش گرفته. متکرج. اورگرفته. اورزده. رجوع به کپک زده شود. || شوخ گرفته. پینه بسته.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر