معنی کوته نظری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کوته نظری. [ت َه ْ ن َ ظَ] (حامص مرکب) کوتاه نظری. (فرهنگ فارسی معین). تنگ چشمی.نظرتنگی. اندک بینی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || عاری بودن از بینش و بصیرت:
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها.
سعدی.
با وجود رخ و بالای تو کوته نظری است
در گلستان شدن و سرو خرامان دیدن.
سعدی.
و رجوع به کوته نظر، کوتاه نظر و کوتاه نظری شود. || عدم تفکر نسبت به عواقب امور. (فرهنگ فارسی معین، ذیل کوتاه نظری). رجوع به کوتاه نظری شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
عدم تفکر نسبت بعواقب امور، غفلت غافلی، بخل امساک تنگ نظری
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.