معنی کوبیده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کوبیده. [دَ / دِ] (ن مف) کوفته. مقروع. (فرهنگ فارسی معین). کوفته شده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || زده. مضروب. (فرهنگ فارسی معین). || گوشت با نخود یا لپه و یا لوبیاکه کوفته شده باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ عمید

کوفته
نرم‌شده،

مترادف و متضاد زبان فارسی

کوفته، مصدوم، مضروب، مقروع

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) کوفته مقروع: گوشت کوبیده، زده مضروب.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر