معنی کهار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کهار. [ک َ] (اِخ) قومی از هنود که پالکی یا تخت و امثال آن را بردارد، و فارسیان به تشدید استعمال نمایند. (آنندراج):
تا کرده رو بر پالکی کرده ست جا در پالکی
بنشسته چون در پالکی نه چرخ کهار آمده.
ملاطغرا (از آنندراج).
کهار. [ک َ] (اِخ) نام یکی از همدستان افراسیاب. (از فهرست ولف):
کهار کهانی سوار دلیر
دگر چنگش آن نامبردار شیر.
فردوسی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.