کنین در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کنین. [ک َ] (ع ص) پوشیده و پنهان و مخفی. (ناظم الاطباء). مستور. (اقرب الموارد). نهفته. مکنون. پوشیده. نهان. پنهان داشته. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کنین.[ک ِ] (فرانسوی، اِ) ماده ٔ شبه قلیایی تلخی که از کنکینا (پوست گنه گنه) استخراج می کنند. املاح کنین بخصوص سولفات و کلوریدات آن را در دفع تبهای نوبه ای استعمال می نمایند. (ناظم الاطباء). فرانسوی کینین. رجوع به کینین و گنه گنه شود.
(اسم) یکی از مهمترین آلکالوئید های موجود در پوست درخت گنه گنه است و آن بحالت ملح سولفات استخراج میشود. ملح مزبور منشا تهیه دیگر ترکیبات کینین است. کینین را بعنوان تب بر و جهت جلوگیری از بروز تبهای نوبه یی خصوصا مالاریا بکار میبرند و در بعض تبها که با کینین معالجه نشوند هنوز هم پوست درخت گنه گنه را ترجیح دهند.



