معنی کمین ساز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کمین ساز. [ک َ] (نف مرکب) کمین دار. آنکه در کمین نشیند. (آنندراج). کمین کننده. (فرهنگ فارسی معین). کمین آور:
کمین سازان محنت برنشستند
یزک داران طاقت را شکستند.
نظامی.
و رجوع به کمین دار و کمین کننده شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کمین کننده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر