معنی کمپرسور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کمپرسور. [ک ُ رِ سُو] (فرانسوی / انگلیسی، اِ) دستگاهی است در موتور اتومبیل که گاز بنزین را پس از فشردن برای احتراق آماده می کند. (فرهنگ فارسی معین). || در ماشینهای دیزل مخزنی است که هوای موتور را در خود حبس کند تا برای استفاده ٔ ترمزها و قسمتهای دیگر به کار رود. (فرهنگ فارسی معین).
- سوپاپ کمپرسور، دریچه ٔ اطمینانی است که روی مخزن کمپرسور نصب کنند تا مازاد گاز کمپرسور را در موقع لزوم خارج کند. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

دستگاهی است در موتور اتومبیل که گاز بنزین را پس از فشردن برای احتراق آماده می کند، دستگاهی که گازها یا بخارها از جمله هوا را متراکم سازد. [خوانش: (کُ رِ سُّ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

وسیله‌ای برای متراکم کردن بخار،

حل جدول

دستگاه متراکم‌کننده گازها

دستگاه متراکم کننده گازها

فرهنگ فارسی هوشیار

دستگاهی است در موتور اتومبیل که گاز بنزین را پس از فشردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر