معنی کمبیزه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کمبیزه. [ک ُ زَ / زِ] (اِ) کمبزه. (از فرهنگ فارسی معین). کنبیزه. رجوع به کمبزه و کنبیزه شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت اسم) میوه کال و نارس (مانند طالبی گرمک خربزه) . یا مثل کمبزه بزمین کوبیدن. محکم بزمین کوبیدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر