معنی کمان وار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کمان وار. [ک َ] (ق مرکب) مانند کمان. چون کمان خمیده و مقوس. چون کمان گوژ و دو تا:
هر آن گروه که جستند از آن مصاف چو تیر
بیامدند کمان وار پشت کرده بخم.
امیر معزی.
تیر قدش کمان وار خم گرفت. (سندبادنامه ص 188). || (ص مرکب) مقوس. کمانی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
فرهنگ فارسی هوشیار
مانند کمان، خمیده و مقوس
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.