معنی کل کل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کل کل. [ک ُ ک ُ] (اِخ) دهی از دهستان آسمان آباد است که دربخش شیروان چرداول شهرستان ایلام واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

کل کل. [ک ُ ک ُ] (اِخ) دهی از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی است که در شهرستان همدان واقع است و 285 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

فرهنگ معین

(کَ کَ) (اِ.) بیهوده گویی، هرزه گویی.

فرهنگ عمید

پرگویی، پرحرفی، بحث بیهوده،
* کل‌کل کردن: (مصدر لازم) [عامیانه] پرگویی کردن و سر یکدیگر را به درد آوردن،

گویش مازندرانی

سرفه

داد و بیداد، سر و صدا کردن به هنگام حرف زدن و مشاجره

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر