معنی کلید شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کلید شدن. [ک ِ ش ُ دَ] (مص مرکب) بوسیله ٔ کلید بسته شدن. (فرهنگ فارسی معین).
- کلید شدن دندانهای کسی، در تداول عامه، چفت شدن دندانهای وی بر اثر سرمای شدید یا نزدیکی مرگ. (فرهنگ فارسی معین). باز نشدن دو فک از یکدیگر چنانکه در مردگان. سخت شدن فکین بر هم که گشادن از یکدیگر مشکل شود، چنانکه در مصروعان و محتضران. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فرهنگ معین

(~. شُ دَ) (مص ل.) بسته شدن، قفل شدن.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) بوسیله کلید بسته شدن. یا کلید شدن دندان (های) کسی. چفت شدن دندانها ی وی بر اثر سرمای شدید یا نزدیکی مرگ: (مشدی مثل مار بخود می پیچید. نفس نفس میزد یکهو پس افتاد و دندانها یش کلید شد) .

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر