معنی کلوخ کوب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کلوخ کوب. [ک ُ] (نف مرکب) کوبنده ٔ کلوخ. که کلوخ کوبد. || (اِ مرکب). تخماق. (ناظم الاطباء). آلتی است که مزارعان بدان کلوخ کلان را بکوبند و بشکنند. (غیاث). سنگی بر سر دسته ٔ چوبین استوار کرده که با آن کلوخ و نخاله ٔ گچ و جز آن کوبند. تخماق. مِفَضَّه. مدقه. مِرزَبَّه. مِردَس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): به دست یکی چوبی و در بغل آن دیگر کلوخ کوبی. (گلستان).

فرهنگ عمید

وسیله‌ای چوبی شبیه تخماق برای کوبیدن و نرم کردن کلوخ،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر