معنی کش کش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کش کش. [ک ُ ک ُ] (صوت) کلمه ای که بدان سگ را بر مهاجمی (آدمی یا حیوان دیگر) برانگیزند و تحریک کنند و برآغالند و آن ممکن است مخفف کوش کوش امر از کوشیدن باشد یا امر از کشتن.
کش کش. [ک َ ک َ] (اِ) آنکه در پاره ای از اراضی کم آب چون کرمان آب را با آلتی مخصوص بجریان آرد. (یادداشت مؤلف). || (ق مرکب) خوش خوش. باکشی:
دجله ززلفش مشکدم زلفش چو دال دجله خم
نازک تنش چون دجله هم کش کش خرامان دیده ام.
خاقانی.
کش کش. [ک ِ ک ِ] (صوت) آوازی است که بدان سگ را بر نخجیر یا سگی دیگر و امثال آن برآغالند. کیش کیش. (یادداشت مؤلف). رجوع به کُش کُش شود. || کلمه ای که بدان مرغ خانگی یا مرغان دیگر را رانند.
کش کش. [ک ُ ک ُ] (اِخ) دهی است از بلوک خورکام دهستان عمارلو بخش رودبار شهرستان رشت. واقع در 45هزارگزی خاور رودبار و سی و سه هزارگزی رستم آباد آب آن از چشمه و راه مالرو است بین این ده و صیقلده قلعه خرابه ای واقع است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).