کستنه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کستنه. [ک َ ت َ ن َ / ن ِ] (اِ) شاه بلوط. ابوفروه. (یادداشت مؤلف). کستانه. رجوع به کستانه شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
لاتینی تازی گشته شاه بلوت از گیاهان
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.