معنی کریک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کریک. [ک ِ] (اِخ) دهی است از دهستان سملقان بخش نامه ٔ شهرستان بجنورد. جلگه است و معتدل و 259 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

کریک. [ک َ] (اِ) در چالوس نام نوعی سرخس است. (یادداشت مؤلف).

گویش مازندرانی

نوعی کبک، کبک دری

بستن چشم

سرخس، پرنده ای زنبورخوار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر