معنی کرپی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کرپی. [ک َ / ک ِ] (اِ) جوجه تیغی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به جوجه تیغی شود.

کرپی. [ک ُ] (اِ) کوپری در ترکی. پل. جسر. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ عمید

پلی که روی مرداب بسته شود،
پلی که از روی مرداب به دریا متصل گردد،

حل جدول

پل مردابی

گویش مازندرانی

مرتع و دره ای در کلرودپی نوشهر

فرهنگ فارسی هوشیار

پلی که از روی مرداب بدریا وصل گردد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر