معنی کرم خوردگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کرم خوردگی. [ک ِ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ] (حامص مرکب) کرم زدگی. تسویس. (یادداشت مؤلف).
- کرم خوردگی دندان، تآکل اسنان. (یادداشت مؤلف). فساد دندان یا سیاه شدن قسمتی از آن که عوام از آن به کرم خوردگی تعبیر کنند.

فرهنگ معین

(کِ. خُ دِ) (حامص.) نوعی پوسیدگی و فساد دندان که با تغییر رنگ ظاهری آن همراه است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر