معنی کردی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کردی. [ک ُ] (ص نسبی) منسوب به قوم کرد. (از یادداشت مؤلف). || لهجه ٔ کرد. (یادداشت مؤلف). زبان کردان. (فرهنگ فارسی معین). || نیم تنه ای که در قدیم روی قبا می پوشیدند و آن یا آستین نداشت و یا دارای آستینی کوتاه و نیز گاه بلند و تمام آستین بود و در این صورت آن را «کدبی » می گفتند. (فرهنگ فارسی معین).

کردی. [ک ُ] (اِخ) دهی است از دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان. کوهستانی و سردسیر است و 458 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

گویش مازندرانی

نیم تنه ای که با نمد درست کنند

دیگی بزرگ که چوپانان در آن شیر جوشانند

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) منسوب به کرد از قوم کرد، زبان کردان، نیمتنه ای که در قدیم روی قبا می پوشیدند و آن یا آستین نداشت و یا دارا ی آستینی کوتاه بود و نیز گاه بلند و تمام آستین بود و درین صورت آنرا } کدبی { میگفتند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر