معنی کرجی بان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کرجی بان. [ک َ رَ] (ص مرکب، اِ مرکب) ابوالبلم. قایق چی. (یادداشت مؤلف). قایقران. لُتکاچی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت اسم) کسی که کرجی را راه برد قایقران لتکه چی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر