معنی کربال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کربال. [ک ِ] (ع اِ) کمان نداف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کمان پنبه زن. ج، کرابیل. (مهذب الاسماء). || آنچه با آن گندم پاک کنند. ج، کَرابیل. (از اقرب الموارد). رجوع به غربال شود.

کربال. [ک ُ] (اِخ) نام ولایتی است از فارس و برنج آنجا مشهور است. (برهان). شهرستانی است به فارس و برنج آنجا از دیگر جایها امتیازش بیشتر است و از دو قسمت تشکیل شده کربال بالائین و کربال زیرین و معنی حقیقی این نام این است که کرنام رودخانه ای است که امیر عضدالدوله ٔ دیلمی بندی بر آن بسته است به ملاحظه ٔ بالاو زیر رود کر این نام بر آن نهاده اند و معروف شده است. (از آنندراج). ولایتی به فارس که برنج خیز است. (ناظم الاطباء). نام یکی از دهستانهای هشت گانه ٔ بخش زرقان شهرستان شیراز است و محدود است از شمال به توابع ارسنجان و ارتفاعات کتک و تخت جمشید، از خاور به دریاچه ٔ بختگان و از باختر به دهستان مرودشت و از جنوب به ارتفاعات کورکی و زرقان و کوه تیر. هوای آنجا معتدل است. این دهستان از 70 ده تشکیل شده و جمعیتش نزدیک به 20000 تن است. ده های مهم آن عبارتند از: بندامیر، خرامه، سلطان آباد، کم جان، کورکی، زرین آباد و کوشک. رود کر از میان این دهستان می گذرد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7): [در] کربال بالایین و زیرین سه بند بر رود کر کرده اند و بر آن نواحی ساخته بعضی سردسیر و بعضی گرمسیر. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 128). رجوع به نزهه القلوب ج 3 ص 219 و 124 شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ کمان پنبه زنی، الک موبیز

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر