جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی کج سرشت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کج سرشت. [ک َ س ِ رِ] (ص مرکب) آنکه طبیعهً بد آفریده شده است. بدذات. بداصل. بدگهر. کج نهاد. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ عمید

کج‌نهاد، بد‌اصل، بدذات،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنکه طبیعه بد آفریده شده بد ذات بد اصل بد گهر کج نهاد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
کج سرشت: کج سرشت. [ک َ س ِ رِ] (ص مرکب) آنکه طبیعهً بد آفریده شده است. بدذات. بداصل. بدگهر. کج نهاد. (فرهنگ ف... کج سرشت: کج‌نهاد، بد‌اصل، بدذات، کج سرشت: (صفت) آنکه طبیعه بد آفریده شده بد ذات بد اصل بد گهر کج نهاد.