معنی کج خلقی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کج خلقی. [ک َ خ ُ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی کج خلق. عمل کج خلق. زشتخویی. تغیر. تشدد. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

بد‌خلقی، بد‌خویی،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ بد خویی بد خلقی بد اخقی، عصبانیت: } من از کج خلقی مجلس را ترک کردم ‎. {

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر