معنی کبود گنبد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کبود گنبد. [ک َ گُم ب َ] (اِخ) قصبه ٔ مرکزی بخش کلات شهرستان دره گز. کوهستانی. معتدل. سکنه، 8229 تن. آب آن از چشمه سار و رودخانه. محصول آن غلات، برنج و میوه. شغل اهالی، زراعت، کسب و تجارت و مالداری و قالیچه بافی است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

کبود گنبد. [ک َگُم ب َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران. جلگه ای، معتدل. دارای 209 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 174).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر