معنی کبوترخان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کبوترخان. [ک َ ت َ] (اِ مرکب) برج حمام. برج کبوتر. کفترخان. کبوترخانه. باروگونه ای که کنند و در آن لانه های کبوتران سازند. (یادداشت مؤلف). || در اصطلاح بنّایی سوراخها که در زیر حمام برای نقل حرارت سازند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به کبوترخانه شود.

کبوترخان. [ک َ ت َ] (اِخ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه در 24 هزارگزی جنوب تربت حیدریه و 20 هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی تربت به زاهدان. جلگه ای و معتدل است 128 نفر سکنه دارد. آب از قنات. محصول: غلات، ابریشم، پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

فرهنگ عمید

محل آشیانه‌های کبوتران، جایی که کبوتران آشیانه می‌سازند،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر