معنی کبریا ء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) عظمت بزرگی بزرگمنشی: } ای جان شیرین تلخ وش بر عاشقان هجر کش در فرقت آن شاه خوش بی کبر و با صد کبریا. { (دیوان کبیر)، غرور تکبر: } ترک ما سوی کس نمی نگرد آه از این کبریا و جاه و جل . { (حافظ)، خداوند تعالی: } اول بمدح و ثنای کبریا مبدا کردم نام خدا و درود بر مصطفی بیاوردم. . . . { (راحه الصدور)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.