معنی کالوش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کالوش. (اِ) کالجوش. کالیجوش. کله جوش. کالیوش. کالوشه. رجوع به کالجوش شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) نوعی آش: } بیاورد کالوشه ای بر نهاد و زان رنج مهمان همی کرد یاد . { } بیخت و بخوردند و می خواستند یکی مجلس دیگر آراستند . {
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.