معنی کاف ران در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کاف ران. [ف ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) شکافی که قریب بن ران است و این کنایه از فرج است. (غیاث) (مجموعه ٔ مترادفات ص 52):
تا تو دربند زری چون کافران
جای گند و شهوتی چون کاف ران.
مولوی.
رجوع به کاف شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.