معنی کافور بار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کافور بارنده کافور ریزنده، آنچه که بغایت سرد باشد، آنچه که بغایت خوشبو باشد. ‎- 4 برف بار: } بر آمد ز کوه ابر کافور بار مزاج زمین گشت کافور خوار. { (نظامی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر