معنی کاسه پشت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
کاسه پشت. [س َ / س ِ پ ُ] (اِ مرکب) لاک پشت و کشف را گویند. (برهان). سوراخ پا. سولاخ پا. باخه. سلحفات:
لقمه خور چرب کرد، زو فلک کاسه پشت
ورنه شدی خشک شیر دایه ٔ اطفالگان.
سیف اسفرنگی (از جهانگیری).
|| کنایه از آسمان هم هست. (برهان) (آنندراج). کنایه از فلک. (انجمن آرا).
لاک پشت، سنگ پشت، کنایه از: آسمان، فلک. [خوانش: (~. پُ) (اِ.)]
=لاکپشت
(اسم) لاک پشت کشف سنگپشت: } لقمه خور چرب کرد زو فلک کاسه پشت ور نه شدی خشک شیر دایه اطفال کان . { (سیف اسفرنگی)، آسمان فلک.