معنی کار پرداز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

حل جدول

کارمند بخش تدارکات

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آنکه تدبیر و اجرای کاری در عهده وی باشد کار کن عامل: } جسم و جان را کار پرداز آمدی جز ء و کل راقبه راز آمدی ‎. { (مصیبت نامه عطار)، آنگاه که حق قضا ء کنسولها (کاپیتو لاسیون) در ایران بر جای بود دولت ایران در شهرهای مهم کشور یک یا چند مامور بنام } کار پرداز { داشت که سر و کار او با کنسولهای ممالک خارجه و وظیفه وی دفاع از حقوق یکی از متداعیین - در صورت ایرانیت بوده است، کنسول قنسول: } مسیو کار دالو کار پرداز در شهر بر دو (مر آه البلدان) یا کار پرداز اول. ژنرال کنسول جنرال قنسول: } کار پردازی مصر: میزا صمدخان کار پرداز اول. { (مر آه البلدان)، (نو) (فره) رئیس مباشرت و ملزومات رئیس اداره کار پردازی، (پیشاهنگی) (نو) متصدی لوازم پیشاهنگی، (نو) هریک از سه تن نماینده مجلس شورای ملی که در کار پردازی کار میکند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر