معنی کار بد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
کار بد. [رِ ب َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نکیر. (دهار). زنا. منکر. سیئه. فعل زشت. (شعوری):
میان باریک و فربه دنبه بی مو
برای کار بد بسیار نیکو.
ابوالمعانی (از شعوری ج 2 ص 235).
پیشنهادات کاربران
گناه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.