معنی کارکشتگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کارکشتگی. [ک ُ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب) باتجربه بودن. ورزیدگی. پختگی. آزمودگی.

فرهنگ معین

(کُ تِ) (حامص.) (عا.) ورزیدگی، آزمودگی.

فرهنگ عمید

کارکشته بودن، ورزیدگی،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر