معنی کارپیرا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

کارپیرا. (نف مرکب) آنکه کار انجام دهد. کارگشا. کارافژول:
آتش بسته گشاید همه کار
کارپیرای تو زر بایستی.
خاقانی.
زن کارپیرای روشن ضمیر
بدان خواسته گشت خواهش پذیر.
نظامی.

فرهنگ عمید

آن‌که کاری را راه می‌اندازد، کارپیراینده،

فرهنگ فارسی هوشیار

کارگشا، آنکه کار انجام دهد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر