معنی کاربوراتور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(بُ تُ) [فر.] (اِ.) دستگاهی است که هوا و بنزین را به نسبت معینی مخلوط و برای انفجار در محفظه سیلندرها آماده می سازد.

فرهنگ عمید

کاربراتور

فرهنگ فارسی هوشیار

وسیله ای که سوخت ماشین را با هوا مخلوط و جهت سوختن مهیا می نماید

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر