معنی کاتالپسی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(لِ) [فر.] (اِ.) فقدان ناگهانی حرکات ارادی بدون وجود یک ضایعه عضلانی. در این حالت اندام ها و تنه وضع خود را به یک حالت حفظ می کنند و حواس و اعضای حس نیز وظایف خود را انجام می دهند ولی پاسخ به تحریکات حرکات ارادی سلب می شود.

فرهنگ عمید

بی‌حرکتی و ثابت ماندن دست، پا، یا سایر اندام‌ها، به دلیل سفت شدن ماهیچه‌ها، در بعضی از بیماری‌ها یا در افراد هیپنوتیزم‌شده،

فرهنگ فارسی هوشیار

کاتالپس فرانسوی مرگدیس کرختی (اسم) فقدان ناگهانی حرکات ارادی بدون وجود یک ضایعه عضلانی. دراین حالت اندامها وتنه وضع خود را بیک حالت حفظ میکنند و حواس و اعضای حس نیز وظایف خود را انجام میدهند ولی پاسخ به تحریکات و حرکات ارادی سلب میشود. علت این عارضه ناخوشیهای مراکز عصبی و هیستری و برخی مسمومیتها خصوصا الکلیسم و ازدیاد اوره خون میتواند باشد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر