معنی ژول در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ژول. (ص) پریشان و درهم. (جهانگیری). پریشان و درهم و آن را ژولیده گویند و ژولیدن مصدر آن است. (آنندراج). || (اِ) چین و شکنج و ناهمواری. (برهان).

ژول. (فرانسوی، اِ) واحد عمل الکتریکی است و آن عملی است که یک کولن با اختلاف سطح یک ولت انجام میدهد.

ژول. (اِخ) جِیمز پرِسْکُت. نام فیزیک دان انگلیسی، متولد در سالفرد (1818-1889 م.).

فرهنگ معین

چین و شکن، (ص.) ژولیده، پریشان. [خوانش: (اِ.)]

فرهنگ عمید

ژولیدن
(صفت) آشفته‌و‌درهم، پریشان، ژولیده،
(اسم) چین‌و‌چروک، چین‌و‌شکنج،

واحد اندازه‌گیری کار و انرژی معادل ۱۰۷ ارگ (ergs) در ثانیه،

حل جدول

واحد سنجش انرژی و کار

واحد کار

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ چین و چروک چین و شکن، (صفت) درهم پریشان.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری