معنی چین خوردگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

چین خوردگی. [خوَرْ / خُرْ دَ / دِ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی چین خورده.

فرهنگ عمید

چروک داشتن و ناهموار بودن سطح چیزی،
(زمین‌شناسی) ناهمواری‌هایی که در اثر فشار و تغییرات طبیعی در سطح زمین به‌وجود آمده است،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ عمل چین خوردن، تحول و تغییر شکلی که در شکل طبقات زمین بر اثر فشار های جانبی و جنبشهای کوهزایی حاصل میشود و نتیجه اش تشکیل پستیها و بلندیها و وا ریختگی و عدم نظم طبقات قبلی است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر