معنی چیزو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
چیزو. (اِ) خارپشت بزرگ. (از برهان) (از آنندراج). خارپشت. (ناظم الاطباء): و عهد اهل سجستان باعرب این بود که چیزو نکشند که اگر چیزو را هلاک کننددر آن ولایت از افعی نتوان بود. (تاریخ بیهق ص 30).
فرهنگ عمید
=سیخول
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.